English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6911 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
edict of emancipation U فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
Other Matches
trotskism U سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
protest U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
Hamilton U الکساندر هامیلتون
canopus U [شهر الکساندر در مصر باستان]
caesar U امپراطور
emperors U امپراطور imperialism
emperor U امپراطور imperialism
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
jus gentium U مجموعه حقوق ژوستی نی ین امپراطور رم
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
gammon U یاوه مارس کردن
jussive U فرمانی
edictal U فرمانی
decretory U فرمانی
decretive U فرمانی
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
marches U ماه مارس راه پیمایی کردن
marching U ماه مارس راه پیمایی کردن
march U ماه مارس راه پیمایی کردن
marched U ماه مارس راه پیمایی کردن
to perform a command U فرمانی را اجرا کردن
command processor U سیستم عامل فرمانی
software command language U زبان فرمانی نرم افزاری
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
self goverment U حکومت توده مردم خود فرمانی
ides U روز پانزدهم مارس و مه وژوئیه و اکتبر وسیزدهم ماههای رومی
nones U روز هفتم مارس یا مه یاژوئیه یا اکتبر و پنجم ماههای دیگر
muscovy U روسیه
Russia U روسیه
loads U فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load U فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
russ U اهل روسیه
russian revolution U انقلاب روسیه
russian U اهل روسیه
vexatious russia U از راه روسیه
tzarina U ملکه روسیه تزاری
letters patent U نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود
bear U لقب روسیه ودولت شوروی
bears U لقب روسیه ودولت شوروی
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
finlander U اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
menshevik U عضو حزب سوسیال دمکرات روسیه
verst U واحد درازا در روسیه برابر 6701 متر
duma U انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. U این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
Yiddish U زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
iconostasis U [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
emitting U صادر کردن
emanates U صادر شدن
emanating U صادر شدن
emanate U صادر شدن
export U صادر کردن
issuable U صادر کردنی
emanated U صادر شدن
exporting U صادر کردن
exported U صادر کردن
emanative U صادر شونده
pronounce U صادر کردن
pronounces U صادر کردن
emit U صادر کردن
emits U صادر کردن
emitted U صادر کردن
send out U صادر کردن
exporter U صادر کننده
issues U صادر کردن
issues U صادر شدن
outgoing U صادر شونده
issued U صادر کردن
issued U صادر شدن
issue U صادر کردن
promulge U صادر کردن
exporters U صادر کننده
issue U صادر شدن
issuant U صادر کننده
issuing bank U بانک صادر کننده
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
pass a sentence U حکم صادر کردن
to issue instructions U دستور صادر کردن
originator U صادر کننده پیام
issue a warning U اخطار صادر کردن
certificates U گواهی صادر کردن
re export U دوباره صادر کردن
warrantor U صادر کننده warrant
originators U صادر کننده پیام
certificate U گواهی صادر کردن
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
underwritten U پذیره نویسی صادر کردن
ago U : صادر شدن پیش رفتن
underwriting U پذیره نویسی صادر کردن
underwrite U پذیره نویسی صادر کردن
underwrites U پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out U قاچاقی صادر کردن یافرستادن
underwrote U پذیره نویسی صادر کردن
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
charter U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartering U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charters U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
broadcasts U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
broadcast U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
occasioned U موجب
in conformity with U بر موجب
contributory U موجب
causing U موجب
causes U موجب
cause U موجب
occasion U موجب
occasioning U موجب
occasions U موجب
offeror U موجب
incurred U موجب
origin U موجب
contributive U موجب
origins U موجب
inducement U موجب
inducements U موجب
incurring U موجب
incurs U موجب
whereby U که به موجب ان
incur U موجب
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
ill fated U موجب بدبختی
thorn U موجب ناراحتی
affording U موجب شدن
bringing U موجب شدن
bring U موجب شدن
entailed U موجب شدن
effectuate U موجب شدن
entailing U موجب شدن
entails U موجب شدن
stumbling block U موجب لغزش
federal reserve system U سیستمی که به موجب ان
give rise to U موجب شدن
pleasing U موجب مسرت
cuse of a U موجب وحشت
thorns U موجب ناراحتی
brings U موجب شدن
sperm U موجب ایجادچیزی
conducive U موجب شونده
afforded U موجب شدن
afford U موجب شدن
promibitive U موجب منع
scourger U موجب بلا
like a red rag to the bull U موجب خشم
entail U موجب شدن
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1ترک عادت موجب مرض است
1او ابر مرد تاریخ کشوری ما بود
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1Regulatory label
1بررسی مناسبات تاریخ و کلام در اندیشه امامیه با تاکید بر تعارضات در اوصاف امام
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com